جستجو در مقالات منتشر شده


۱۰ نتیجه برای اکبری

آقاي محمد علی زارع، آقاي محمد اکبری، آقاي محمد بربرستانی، آقاي حمیدرضا غفاریان شیرازی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( مجله علمی و پژوهشی طب جنوب ۱۳۸۲ )
چکیده

دانستن موقعییت و الگوی شاخه دادن عصب اوبتوراتور در جراحیهای ترمیمی و توانبخشی که بر روی عضلات انجام می پذیرد ،اهمییت پیدا می کند. در مطالعه حاضر ۶۴ نمونه از جسد های فیکس شده انسانی موجود در دانشگاههای علوم پزشکی تهران وبوشهر جهت مطالعه عصب اوبتوراتور مورد بررسی قرار گرفتند. هدف از این تحقیق بررسی مسیر وشاخه های عصب اوبتوراتور می باشد.بعد از تشریح جدار خلفی شکم و سطح داخلی ران،عصب اوبتوراتور مورد بررسی قرار داده شد. عصب اوبتوراتور در تمام موارد از ریشه های قدامی اعصاب کمری دوم تا چهارم منشأء می گرفت و در مجرای اوبتوراتور به دو شاخه قدامی و خلفی تقسیم می شد. شاخه قدامی در تمام موارد از بالای عضله اوبتوراتور خارجی لگن را ترک می کرد. این شاخه در ۱۲/۳% یک شاخه ظریف مستقل به ثلث فوقانی داخلی ران می داد. تنه خلفی عصب اوبتوراتور در ۱۲/۳%مورد از بالای عضله اوبتوراتور خارجی لگن را ترک نموده و در ۸۸/۹۶% مورد از ضخامت عضله اوبتوراتور خارجی عبور می کرد. شاخه مفصلی زانو در ۸/۸۲% انتهای دیستال عضله نزدیک کننده بزرگ را سوراخ می کرده و در ۲/۱۷% همراه با شریان رانی از کانال هانتر عبور و وارد حفره پوپلیتئال می شد. بنا براین نتایج مربوط به ریشه های عصب اوبتوراتور همسان بانتایج حاصل از تحقیق دیگر پژوهشگران می باشد ، اما در مورد نحوه عصب گیری عضله ادکتور برویس با یافته های پژوهشهای دیگر همخوانی ندارد و این عضله فقط از شاخه قدامی عصب اوبتوراتور عصب گیری می کند .
آقاي اصغر اکبری، آقاي حسین کریمی، خانم مژده قبائی،
دوره ۸، شماره ۱ - ( مجله علمی و پژوهشی طب جنوب ۱۳۸۴ )
چکیده

مقدمه: شایع ترین تظاهر عملکرد نورولوژیک بعد از سکته مغزی ضعف حرکتی است. مطالعه به منظور تعیین اختلال های قدرت و دو عمل جابجایی، راه رفتن روی سطح صاف و بالا رفتن از پله، در بیماران همی پارزی و تاثیر تمرین های تقویتی کانسنتریک عضلات اندام تحتانی مبتلا در درمان این اختلال ها انجام شد. مواد و روشها: در این کارآزمایی بالینی، ۳۴ بیمار همی پارزی ثانویه به سکته مغزی با میانگین سنی ۱۹/۶±۴۱/۵۲ سال از طریق نمونه گیری در دسترس، مورد مطالعه قرار گرفتند. بیماران به صورت تصادفی در یکی از دو گروه آزمون و کنترل قرار داده شدند. قدرت ایزومتریک هفت گروه عضلانی آنها با دینامومتر دستی و راه رفتن روی سطح صاف و بالا رفتن از پله با استفاده از آزمون DGI (Dynamic Gait Index) قبل و بعد از ۱۲ جلسه درمان اندازه گیری شدند. گروه مورد علاوه بر تمرین های تعادلی و عملکردی، تمرین های تقویتی را دریافت کرد. به گروه کنترل فقط تمرین های تعادلی و عملکردی داده شد. از آزمون های t مستقل، t زوج، من ویتنی و ویلکاکسون برای مقایسه نتایج قبل و بعد درمان استفاده شد. یافته ها: قدرت مجموع اندام تحتانی مبتلا در گروه مورد از ۳/۱۶±۷/۳۰ کیلوگرم به ۹/۱۲±۱/۵۷ کیلوگرم و در گروه کنترل از ۶/۱۴±۴/۳۳ کیلوگرم به ۸/۱۵±۹/۳۷ کیلوگرم ارتقا یافت (۰۰۰۱/۰< p). تفاضل میانگین گروه مورد (۶/۲۶) بسیار بیشتر از گروه کنترل (۴/۴) بود (۰۰۰۱/۰ p <). توانایی راه رفتن روی سطح صاف در گروه مورد ۵/۲۴% (۰۲۳/۰=p) و کنترل ۳۹% (۰۰۱/۰=p) ارتقا یافت. توانایی بالا رفتن از پله در گروه مورد ۶۴% (۰۰۱/۰=p) ارتقا یافت ولی در گروه کنترل افزایش فقط ۸/۲۴% بود (۰۸۳/۰=p). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه از موثر بودن تمرین های تقویتی در بهبود قدرت عضلات اندام تحتانی مبتلا و توانایی بالا رفتن از پله ها در مرحله مزمن توانبخشی بعد از سکته مغزی حمایت می کند.

مسعود مطلبی کاشانی، سید باقر مرتضوی، علی خوانین، عبدالامیر علامه، رمضان میرزایی، مهدی اکبری،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( مجله علمی پژوهشی طب جنوب ۱۳۸۹ )
چکیده

زمینه: افت شنوایی ناشی از صدا به عنوان یکی از ده بیماری مهم ناشی از کار در جهان شناخته شده است و مونوکسیدکربن موجب تقویت این ضایعه می شود. مطالعات نقش استرس اکسیداتیو در ایجاد افت شنوایی ناشی از صدا را نشان داده‌اند ولی فرایند‌های تقویت این عارضه توسط مونوکسیدکربن به خوبی روشن نشده است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مواجهه با صدا، مونوکسیدکربن و تماس توأم با این دو عامل بر ظرفیت کلی آنتی‌اکسیدان پلاسما و میزان گلوتاتیون احیاء خون در مدل حیوانی انجام شد. مواد و روش‌ها: مطالعه به روش تجربی بر روی ۲۴ سر خرگوش سفید نر و بالغ در ۴ گروه انجام گرفت. گروه‌ها شامل گروه کنترل، گروه در معرض صدا، گروه در معرض توأم صدا و مونوکسیدکربن و گروه در معرض مونوکسیدکربن بودند. در کلیه گروه‌ها برآیند آنتی‌اکسیدانی پلاسمای خون و همچنین میزان گلوتاتیون احیاء غشاء گلبول های قرمز قبل و پس از مواجهه با عوامل زیان آور تعیین گردید و نتایج با استفاده از روش‌های آماری تجزیه و تحلیل شد. یافته‌ها: میانگین برآیند آنتی‌اکسیدانی پلاسمای خون پس از مواجهه با صدا و مونوکسیدکربن به ترتیب برابر با ۷/۳۱±۵/۷۰۷ و ۸/۵۱±۳/۸۱۱ میکرومول بر لیتر و میزان گلوتاتیون احیاء به ترتیب برابر با ۰۹/۰±۳۹/۱ و ۰۸/۰±۷۹/۱ میلی گرم بر دسی لیتر RBCs بود (۰۵/۰>p.value)، که از مقادیر مشابه در گروه کنترل کمتر می باشد. نتیجه گیری: در گروه در معرض صدا و گروه در معرض همزمان صدا و مونوکسیدکربن کاهش ظرفیت کلی آنتی‌اکسیدانی پلاسما و گلوتاتیون احیاء در خون مشاهده می‌شود. به طوری که نقش صدا در این کاهش بیشتر از مونواکسیدکربن است.


فریبرز باقری، فاطمه اکبری‌زاده، حمیدرضا حاتمی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( دو ماهنامه طب جنوب ۱۳۹۰ )
چکیده

زمینه: هوش معنوی به‌عنوان ظرفیت انسان برای پرسیدن سئوالات نهایی درباره معنای زندگی و تجربیات هم‌زمان و ارتباط یکپارچه بین ما و دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم، تعریف شده است و ممکن است بکارگیری آن در زندگی افراد به شادکامی و بهزیستی بینجامد. هدف این مطالعه بررسی رابطه بین هوش معنوی و شادکامی در پرستاران بیمارستان فاطمه‌الزهرا و بنت‌الهدی شهرستان بوشهر می‌باشد. مواد و روش‌ها: این یک مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی بود که به‌طریق روش نمونه‌گیری طبقه‌ای تصادفی، تعداد ۱۲۵ عدد پرسشنامه در بین پرستارانی که با بیماران ارتباط داشتند توزیع و اطلاعات به‌روش خودسنجی جمع‌آوری گردید. پرسشنامه‌های مورد استفاده شامل؛ ۱) پرسشنامه هوش معنوی ناصری، شادکامی اکسفورد و مشخصات دموگرافیک بودند. یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان دادند که بین سه متغیر هوش معنوی و شادکامی یعنی خودآگاهی متعالی (۰۰۱/۰P<) و تجربیات معنوی (۰۰۰/۰P<) و شکیبایی (۰۰۲/۰P<) و همچنین با نمره کل هوش معنوی و شادکامی پرستاران (۰۰۰/۰P<) رابطه معنی‌دار خطی وجود داشت. از بین مشخصات دموگرافیک مثل سن، جنسیت، وضعیت تأهل، سال‌های خدمت در شغل پرستاری، نوع مدرک تحصیلی تنها بخش محل کار با مؤلفه سوم هوش معنوی (۰۰۳/۰P<) و شادکامی (۰۰۸/۰P<) رابطه‌اش معنی‌داری بود. نتیجه‌گیری: ارتقاء هوش معنوی پرستاران به آنها کمک می‌کند به شادکامی پایدارتری دست پیدا کرده و با داشتن یک روحیه شاد، در امر تأمین سلامتی خود و بیماران‌شان کمک ببشتری نمایند.

محمد ارجمند، آتوسا گلشاهی، علی موحد، اعظم امینی، زیبا اکبری،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( دوماهنامه طب جنوب ۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه: آرتریت روماتوئید از بیماری‌های اکتسابی بافت هم‌بند می‌باشد و دارای زیر گروه‌های گوناگونی است که دربیشتر اوقات علت اصلی آن را نمی‌توان مشخص نمود. هدف از این مطالعه، کاربرد اسپکتروسکوپی ۱HNMR جهت بررسی نمای متابولیکی و کسب اطلاعات بیوشیمیایی خون انسان سالم و مقایسه متابولوم آن‌ها‌ با سرم خون بیمار آرتریت روماتوئیدی فعال می‌باشد. متابونومیکس بر پایه NMR، برای آنالیز سریع نمونه‌های بیولوژیکی مناسب بوده و روش اسپکتروسکوپی ۱HNMR، نسبت به‌روش‌های دیگر آنالیز، ارجحیت دارد. آنالیز بیماری به‌کمک تشدید مغناطیس هسته به تشخیص زود هنگام بیماری نیز منجر می‌گردد. بدیهی است، این تشخیص زود هنگام می‌تواند، تأثیر زیادی در کیفیت زندگی و روند بهبود این دسته از بیماران بنماید. در این مطالعه هدف ما بررسی پروفایل متابولیکی سرمی بیماران آرتریت روماتوئید به‌منظور شناسائی بیومارکر جدید و الگوی متابولیکی در این بیماران می‌باشد. مواد و روش‌ها: به منظور بررسی متابولومیکس بیماران آرتریت روماتوئید از سرم خون ۱۶ بیمار که در فاز فعال بیماری آرتریت روماتوئید بودند و ۱۶ فرد سالم که از نظر جنس و سن مشابه گروه بیمار بودند استفاده شد. در تمام نمونه‌ها، حضور فاکتور روماتوئیدی آرتریت از طریق افزایش در مقدار T۱ مایع سینوویال مفصلی نشان داده شده است. در این مطالعه به کمک روش‌های PCA و PLSDA و همچنین نرم‌افزارهای کنومکس و کد محاسباتی پرومتب در محیط متلب تمامی متابولیت‌های موجود در این بیماری را طبقه‌‌بندی شد و یافته‌ها با بانک داده‌های متابولیتی HNMR (www.metabolomics.ca) مقایسه شد. همچنین آزمون‌های، ANA (Anti Nucleair Antibody) و Anti ccp (Anti cyclic citrullinated peptide) و اوره نیز به‌کمک روش الایزا و رنگ‌سنجی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته‌ها: در این بررسی، مسیرهای متابولیکی که بیشترین تغییرات را داشته‌اند عبارتند از مسیر بیوسنتز هورمون‌های استروئیدی، متابولیسم بیوتین، بیوسنتز اسیدهای چرب، مسیر بیوسنتز اسیدهای آمینه والین، لوسین و ایزولوسین و همچنین متابولیسم اسیدهای چرب لینولئیک شناسائی شدند. نتیجه‌گیری: در بیماری روماتیسم و بیماری‌های مزمن التهابی، فعال شدن دستگاه دفاعی باعث مصرف بیش ازحد انرژی می‌گردد، ATP بهترین منبع انرژی درون سلولی است و از مسیرهای گلیکولیزوفسفوریلاسیون اکسیداتیو به‌دست می‌آیند. تغییرات مشاهده شده در مسیر سنتز و ورود به سیکل کربس اسیدهای آمینه والین و لوسین و همچنین سنتز اسیدهای چرب آزاد نیز تأیید کننده نیاز بالای انرژی می‌باشد. در این افراد، افزایش سنتز و کاتابولیسم اسیدهای چرب منجر به تولید استیل‌کوا و سنتز اجسام کتونی می‌گردد. با توجه به اینکه بیماری روماتیسم زیر گروه‌های مختلفی داشته، و نیاز به روش‌های دقیق‌تری جهت تشخیص می‌باشد، بنابراین پیشنهاد می‌گردد با استفاده از الگوی به‌دست آمده از این مطالعه می‌توان به پیدایش بیومارکرهای جدید در تشخیص زود هنگام بیماری روماتیسم کمک نمود.


بهروز اکبری آدرگانی، سهیل اسکندری، حنانه کلارستانی‌نژاد،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( دوماهنامه طب جنوب ۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه: امروزه پیامدهای دریافت یون‌های فلزی و به‌ویژه فلزات سنگین بر سلامت انسان و محیط زیست و همچنین مخاطرات ناشی از مصرف فراورده‌های دریایی که این قبیل یون‌ها را به‌صورت تجمع یافته در خود دارند، بسیار مورد توجه است. هدف از این مطالعه کاربردی- تحقیقی تعیین غلظت برخی از عناصر فلزی (شامل نیکل، آهن، وانادیم، کبالت، کروم، نقره، کادمیم، لیتیم و باریم) در میگوی ببری سبز صید شده از آب‌های خلیج‌فارس بوده است. مواد و روش‌ها: در این پژوهش ۲۱ نمونه میگوی ببری سبز از ۷ منطقه صیادی در بندر بوشهر، بندر ماهشهر و بندرعباس جمع‌آوری و بلافاصله در کنار یخ به آزمایشگاه منتقل گردید. پس از آماده‌سازی نمونه‌ها مطابق روش مرجع AOAC، جهت تعیین غلظت یون‌های فلزی از روش طیف بینی نشر اتمی پلاسمای جفت شده القایی استفاده شد. یافته‌ها: نتایج حاصل از این بررسی نشان می‌دهد به جز در مورد وانادیم، میانگین غلظت تمامی عناصر در عضله میگو بیش از پوست آن‌ها بود. همچنین در میانگین غلظت کبالت و لیتیم موجود در پوست و عضله میگو اختلاف معنی‌داری وجودداشت (۰۵/۰>P). میانگین غلظت کلیه عناصر اندازه‌گیری شده هم در عضله و هم در پوست میگو در بندر بوشهر در مقایسه با دو بندر دیگر بیشتر بودکه نمایانگر آلودگی بالقوه بیشتر این بندر به فلزات مذکور می‌باشد. نتیجه‌گیری: مقایسه میانگین غلظت یون‌های فلزی در عضله میگو با مقادیر خطوط راهنمای تعیین شده از سوی سازمان بهداشت جهانی نشان می‌دهد که غلظت تمامی عناصر مورد بررسی کمتر از حد مجاز بوده و برای سلامت مصرف کننده مخاطره‌ای ندارد.


زهرا اکبری، ابراهیم آورند، مهرداد شریعتی، صمد اکبرزاده، منصور سمعیلی‌دهج، غلامرضا بیات، خلیل پورخلیلی،
دوره ۱۷، شماره ۵ - ( دو ماهنامه طب جنوب ۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: بررسی‌های پیشین نشان می‌دهند که استفاده از دوزهای فارماکولوژیک استروئیدهای آنابولیک سبب اثرات سوء قلبی- عروقی مانند هیپرتروفی بطنی، افزایش استعداد ابتلا به آسیب ایسکمی- جریان مجدد، کاهش اثرات محافظتی ورزش بر قلب و مرگ‌های ناگهانی قلبی می‌گردد. هدف از مطالعه کنونی بررسی اثرات هشت هفته درمان با داروی ناندرولون (۱۰ میلی‌گرم به ازای کیلوگرم وزن بدن در هفته) بر پدیده پیش شرطی‌سازی ایسکمیک در قلب ایزوله موش‌های صحرایی ساکن (غیر ورزشکار) بوده است. مواد و روش‌ها: سه گروه حیوان در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. ۱- گروه کنترل ایسکمی جریان مجدد (IR) ۲- گروهی که قبل از آسیب ایسکمی و جریان مجدد تحت پروتکل پیش شرطی‌سازی ایسکمیک قرار گرفتند (IR-IPC) و ۳- گروه دریافت کننده ناندرولون که تحت پروتکل پیش شرطی‌سازی ایسکمیک و اسیب ایسکمی و جریان مجدد قرار گرفتند (Nan-IPC-IR). بعد از دو ماه درمان با ناندرولون یا حلال مربوطه، در پایان هشت هفته، قلب موش‌ها ایزوله و سپس در دستگاه لانگندورف تحت اثر ۳۰ دقیقه ایسکمی و به‌دنبال آن ۱۲۰ دقیقه جریان مجدد قرار گرفت. پیش شرطی‌سازی به‌وسیله سه دوره ۳ دقیقه‌ای ایسکمی/ جریان مجدد با باز و بسته نمودن متناوب شریان کرونر نزولی قدامی چپ (LAD) قبل از ایسکمی اصلی انجام گرفت. ضربان قلب، فشار ایجاد شده داخل بطن چپ، حاصل ضربان فشار، حداکثر و حداقل تغییر فشار در واحد زمان (dp/dt) و جریان کرونری در طی آزمایش اندازه‌گیری شد. در پایان ۱۲۰ دقیق جریان مجدد، اندازه سکته به روش رنگ‌آمیزی با تری‌فنیل تترازولیوم کلراید (TTC) سنجیده شد. یافته‌ها: هشت هفته درمان با ناندرولون سبب کاهش وزن بدن و افزایش نسبت وزن قلب به وزن بدن گردید. ناندرولون سبب افزایش پارامترهای عملکردی قلب در دوره پایه‌ای قبل ایسکمی در حیوانات ساکن دیده شد. ناندرولون این پارامترها را طی دوره جریان مجدد نیز به‌طور معنی‌داری افزایش داد (۰۵/۰>P) پیش شرطی‌سازی سبب کاهش اندازه سکته در حیوانات ساکن گردید. این اثر به‌دنبال تیمار با ناندرولون مختل نگردید. نتیجه‌گیری: بررسی کنونی نشان داد که استفاده مزمن از دوزهای بالای ناندرولون سبب مختل شدن اثرات مفید پدیده پیش شرطی‌سازی ایسکمیک در قلب نمی‌گردد.


مهناز مؤمنی، اصغر نیک‌سرشت، زهرا اکبری، عادل دانشی، خلیل پورخلیلی،
دوره ۱۹، شماره ۵ - ( دوماهنامه طب جنوب ۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه: پیش شرطی‌ سازی ایسکمیک دور سبب بهبود عملکرد ورزشی می‌شود و از آنجا که این پدیده دارای دو فاز می‌باشد، هدف مطالعه کنونی بررسی اثرات تأخیری پیش شرطی‌سازی ایسکمیک دور بر عملکرد قلبی تنفسی افراد ورزشکار و غیر ورزشکار است. 

مواد و روش‌ها: ۲۵ نفر از دانشجویان پسر و دختر در دو گروه اصلی ورزشکار و غیر ورزشکار مورد مطالعه قرار گرفتند. پیش شرطی‌سازی ایسکمیک با استفاده از ۳ سیکل متناوب ایسکمی و جریان مجدد کوتاه ۵ دقیقه‌ای بر روی بازوهای افراد شرکت کننده اعمال گردید. تست‌های قلبی تنفسی قبل، بعد و ۲۴ ساعت پس از اعمال پیش شرطی‌سازی اندازه‌گیری شدند. حداکثر اکسیژن مصرفی با استفاده از تست پله کوئین محاسبه گردید.

یافته‌ها: آنالیز آماری داده‌ها نشان داد که پیش شرطی‌سازی ایسکمیک دور تأخیری در گروه غیرورزشکار سبب بهبود معنادار در حجم اجباری بازدمی ثانیه اول، حداکثر تهویه ارادی و افزایش قابل توجه در بعضی دیگر از پارامترهای تست عملکرد ریوی گشته است. همچنین پیش شرطی‌سازی تأخیری سبب کاهش فشار سیستولی و ضربان قلب و کاهش رلیز لاکتات در هر دو گروه به ویژه در گروه ورزش گردید، اما اثر معنی‌داری بر حداکثر اکسیژن مصرفی هیچ کدام از گروه‌ها نداشت.

نتیجه‌گیری: پیش شرطی‌سازی ایسکمیک دور تأخیری سبب بهبود عملکرد قلبی عروقی افراد گروه ورزشکار و عملکرد تنفسی افراد گروه
غیر ورزشکار شده است؛ بنابراین می‌تواند جایگزین مناسبی برای مواد نیروزا در جهت بهبود عملکرد ورزشی افراد در میادین ورزشی باشد.


فاطمه احمدی، رحیم طهماسبی، آزیتا نوروزی، فاطمه اکبری‌زاده،
دوره ۲۵، شماره ۲ - ( دو ماهنامه طب جنوب ۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه: اختلال عملکرد جنسی بر کیفیت زندگی و بسیاری از مشکلات اجتماعی تأثیرگذار است، مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع اختلال عملکرد جنسی و ارزیابی اثر پیشگویی کنندگی برخی عوامل جمعیت‌شناختی مرتبط با آن، در زنان سنین باروری شهر بوشهر انجام شد.
مواد و روش‌ها: مطالعه حاضر، از نوع مقطعی است که بر روی ۵۴۸ زن متأهل ۱۵ تا ۴۹ سال ساکن شهر بوشهر به صورت آنلاین انجام شد. نمونه‌گیری به‌صورت تصادفی طبقه‌بندی متناسب از بین تمامی ده مرکز جامع سلامت شهر بوشهر بود. ابزار گردآوری داده‌ها، پرسشنامه‌ای مشتمل بر مشخصات فردی و شاخص عملکرد جنسی زنان بود که عملکرد جنسی زنان را در شش حوزه می‌سنجد. تحلیل داده‌ها توسط نرم‌افزار SPSS ویرایش ۲۲ با استفاده از آزمون‌های کای- دو و مدل رگرسیون لجستیک انجام گردید. سطح معنی‌داری برای تمام آزمون‌ها کمتر از ۰۵/۰ در نظر گرفته شد. 
یافته‌ها: در این مطالعه ۵۴۸ نفر شرکت نمودند که از این تعداد ۲۶۷ نفر (۷/۴۸ درصد) اختلال عملکرد جنسی داشتند. از میان متغیرهای جمعیت‌شناختی، سطح تحصیلات (۰۰۱/۰>p)، سطح درآمد خانواده (۰۱۴/۰=p)، اختلاف با همسر (۰۰۱/۰=p)، سابقه اختلال عملکرد جنسی (۰۰۱/۰>p) و وضعیت عملکرد جنسی (۰۰۱/۰>p) عوامل پیشگویی کننده معنادار اختلال عملکرد جنسی بودند.
نتیجه‌گیری: شیوع اختلال عملکرد‌‌ جنسی در زنان متأهل شهر بوشهر نسبتاً بالا می‌باشد. از آنجا که وضعیت عملکرد جنسی پیشگویی‌کنندگی قوی در بروز اختلال عملکرد جنسی است، می‌توان از این عامل جهت شناسایی افراد دارای اختلال عملکرد جنسی استفاده نمود. جهت پیشگیری از این اختلال، نیاز به بستر مناسب جهت تشخیص و درمان اختلالات جنسی در زنان است. طراحی و اجرای برنامه‌های مداخله‌ای جهت بهبود عملکرد جنسی زنانی که با همسر خود اختلاف داشته و سطح درآمد ناکافی دارند، ضروریست.

زهرا اکبری، ایمان انصاری، زینب کریمی، سودابه زنده‌بودی، کاوه تنها، مجید اسدی، خلیل پورخلیلی،
دوره ۲۶، شماره ۲ - ( دو ماهنامه طب جنوب ۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه: نفروتوکسیسیتی ناشی از جنتامایسین یکی از رایج‌ترین دلایل نارسایی حاد کلیوی می‌باشد که تجویز آن را محدود مینماید. شواهد نشان می‌دهند پیش درمانی با اکسیژن سبب افزایش فعالیت آنتی اکسیدان‌ها و از بافت‌ها در مقابل آسیب‌های مختلف محافظت می‌نماید. در این مطالعه، تأثیر پیش درمانی با هیپراکسی نورموباریک در کاهش سمیت کلیوی ناشی از جنتامایسین مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش‌ها: ۲۸ سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به شکل تصادفی به چهار گروه کنترل، جنتامایسین (۱۰۰ میلی‌گرم در ازای کیلوگرم)، هیپراکسی ۶۰ (روزی ۶۰ دقیقه استنشاق اکسیژن ۹۵ درصد و سپس جنتامایسین) و هیپراکسی ۱۸۰ (روزی ۱۸۰ دقیقه استنشاق اکسیژن ۹۵ درصد و سپس جنتامایسین) تقسیم شدند. بعد از ۹ روز، ادرار ۲۴ ساعته جمع‌آوری و در روز دهم موش‌ها برای نمونه‌برداری سرم، ادرار و بافت کلیه قربانی شدند.
یافته‌ها: نتایج نشان می‌دهد هیپراکسی سبب افزایش معنی‌دار ظرفیت آنتی‌اکسیدان، کاهش کراتینین سرم و شاخص نارسایی کلیه می‌گردد. مطالعات بافتی و همچنین تصویربرداری اسپکت نیز نشان‌دهنده کاهش آسیب بافت کلیه در گروه‌های هیپراکسی در مقایسه با گروه جنتامایسین می‌باشد. اثر هیپراکسی بر وزن بدن، نسبت وزن کلیه به وزن بدن، حجم ادرار، نیتروژن اوره خون و فیلتراسیون گلومرولی معنی‌دار نبود.
نتیجه‌گیری: هیپراکسی سبب افزایش ظرفیت آنتی‌اکسیدان و بهبود پارامترهای عملکردی و بافتی کلیه می‌گردد، اما قادر به برگرداندن کامل اثرات مضر ناشی از سمیت کلیوی جنتامایسین نمی‌باشد. بنابراین برای بررسی دقیق‌تر اثرات کلینیکی هیپراکسی بر روی سمیت کلیوی حاصل از جنتامایسین به مطالعات بیشتری نیاز می‌باشد.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله طب جنوب می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Iranian South Medical Journal

Designed & Developed by: Yektaweb