آقاي مجید اسدی، آقاي محسن ساغری، آقاي محمد افتخاری، آقاي سید سعید َاکبرپور، آقاي بابک فلاحی، خانم ارمغان فرد اصفهانی، آقاي داوود بیگی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( مجله علمی و پژوهشی طب جنوب ۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه: تروما شایعترین علت مرگ و میر و بیماریزایی در جهان صنعتی و نیز ایران است. اگرچه سی تی و MRI در تشخیص عوارض حاد تروما بسیار کارآمدند ولی در سندروم ناتوانی مزمن ناشی از ترومای سر چندان موفقیت آمیز نبودهاند. برعکس، اسکن پرفیوژن مغز به روش SPECT به دلیل بررسی وضعیت میکروواسکولار مغزی شاید بتواند در این موارد کارایی داشته باشد. این مطالعه جهت نیل به این مقصود صورت گرفت.
مواد و روشها: تعداد ۵۰ بیمار که دارای حداقل یک سال سابقه ترومای ناحیه سر بودند و از لحاظ «معیارگروه علاقمند میان رشتهای ترومای مغز کنگره آمریکایی بازتوانی» در گروه ترومای خفیف بودند، تحت تصویربرداری آناتومیک و نیز اسکن پرفیوژن مغز به روش SPECT قرار گرفتند. تقسیمات مغزی هر بیمار همان تقسیم لوبی مرسوم در نظر گرفته شد.
یافتهها: نسبت جنسی مرد به زن در این مطالعه ۵/۱ بود. سن متوسط بیماران ۸/۱۱± ۳۲/۳۲ سال و مدت متوسط گذشت تروما
۶۵/۰± ۴۸/۱ سال بود. شایعترین شکایت بیماران سردرد (۶۰ درصد) و سپس اختلالات چشایی (۳۶ درصد) و آنوسمیا (۳۲ درصد) بود. از میان ۴۰۰ لوب بررسی شده، تصویربرداری آناتومیک درگیری ۳۸ (۵/۹ درصد) لوب را نشان میداد درحالی که SPECT میزان ضایعات لوبی را دقیقاً دو برابر یعنی۷۶ مورد (۱۹درصد) نشان داد (۰۰۱/۰P<). میزان همخوانی، تصویربرداری آناتومیک و SPECT در حد ۸۴ درصد بود. برتری اسکن پرفیوژن مغز به روش SPECT بر روشهای تصویربرداری آناتومیک، در تشخیص ضایعات لوب فرونتال و در جنس مذکر محسوستر بود. با این حال این مزیت در افراد کمتر و بیشتر از ۳۰ سال سن تقریباً یکسان بود.
نتیجه گیری: بر اساس یافتههای این مطالعه پیشنهاد میشود که در تمام بیماران مبتلا به علایم مزمن ترومای مغزی، بخصوص آنهایی که علایم هیپوفرونتالیسم دارند، اسکن پرفیوژن مغز به روش SPECT صورت گیرد، حتی اگر در تصویربرداری آناتومیک آنان اختلالاتی یافت شده باشد.
ارمغان فرد اصفهانی، داود بیکی، بابک فلاحی، علیرضا امامی اردکانی، محسن ساغری، محمد افتخاری،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( مجله علمی پژوهشی طب جنوب ۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه: کاربرد رادیودارویI-۱۳۱ MIBG در درمان تومورهای با منشأ غددی- عصبی، خصوصاً از نوع نورواکتودرمال (سمپاتوآدرنال) شامل فئوکروموسیتوم، پاراگانگلیوم و نوروبلاستوم مؤثر بوده است. در سایر تومورهای غددی- عصبی (عمدتاً کارسینوئید و کارسینوم مدولاری تیروئید) نیز این درمان گاهی میتواند مؤثر واقع گردد. مواد و روشها: در این مطالعه مروری، کارآزماییهای بالینی شاهد - موردی و همچنین مطالعات باز که دارای اعتبار کافی بودند، بررسی شدند. از کلید واژههای تومور غددی- عصبی، نوروبلاستوم، فئوکروموسیتوم، کانسر مدولاری تیروئید، کارسینوئید و I-۱۳۱ MIBGدر سایتهای معتبر ISI، EMBASE و PUBMED جهت جستجو استفاده شد. یافتهها: استفاده ازI-۱۳۱ MIBG برای تومورهای فئوکروموسیتوم و پاراگانگیوم کارآمدترین روش درمان غیرجراحی است، زیرا علاوه بر افزایش امید بهزندگی، علائم بیمار را نیز بهطور قابل ملاحظهای (۹۰-۷۵ درصد) کنترل میکند. در نوروبلاستوم اگرچه در موارد با عود مکرر و مقاوم به درمان ۳۰ درصد تأثیر درمانی داشته است، اما با افزودن سایر مودالیتیهای درمانی به این نوع درمان، موفقیت بیشتری بهدست میآید، ضمن این که I-۱۳۱ MIBG در کنترل علائم نیز مؤثر بوده است. برای سایر تومورهای غددی- عصبی شامل تومور کارسینوئید و کارسینوم مدولاری تیروئید اثرات این درمان در کاهش علائم بیمار مشاهده شده است. مهمترین عارضه این درمان مهار مغز استخوان است که نیاز به پیگیری و درمان در صورت لزوم دارد. نتیجهگیری: I-۱۳۱ MIBG نقش مهمی در درمان تومورهای کرومافینی دارد و برای تومورهای فئوکروموسیتوم و پاراگانگیوم کارآمدترین درمان غیرجراحی است. استفاده از این پرتودار و در مورد تومور نوروبلاستوم خصوصاً اگر همراه با سایر روشهای درمانی استفاده شود، سودمند میباشد. درمان با این رادیودارو در بهبود علائم تومورهای کارسینوئید و کارسینوم مدولاری تیروئید نیز مؤثر بوده است.