جستجو در مقالات منتشر شده


۲۳ نتیجه برای پروتئین

آقاي محمد آقاابراهیمیان، آقاي محمدحسن روستایی، آقاي حوریه سلیمان جاهی، آقاي کیوان زندی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۸۲ )
چکیده

ویروس هرپس سیمپلکس تیپ یک انسانی (HSV-۱) عامل ایجاد بیماری‌های مهمی در انسان می‌باشد. با توجه به افزایش شیوع ویروس هرپس در جامعه و ظهور مستمر سویه‌های جدید مقاوم به درمانهای جاری، لازم است تا برای پیشگیری از ابتلاء افراد حساس و بروز بیماری در آنها اقدام به تولید یک واکسن مؤثر شود. برای این کار واکسنهای متفاوتی تولید شده‌اند که واکسنهای حاوی DNA از جمله کاندیداهای مناسب برای این مقصود می‌باشند. در این پژوهش با استفاده از کلونهای حاوی ژن کد کننده گلیکوپروتئینD ویروس هرپس سیمپلکس تیپ یک (pcDNA۳-gD-۱) یا ژن کد کننده گلیکو‌پروتئین B این ویروس (pcDNA۳-gB-۱) و یا ترکیبی از این دو کلون اقدام به ایمن‌سازی موشهای BALB/c حساس و سپس ارزیابی پاسخ ایمنی موشها شد. برای این کار سه گروه از موشهای BALB/c به ترتیب با: pcDNA۳-gD-۱ یا pcDNA۳-gB-۱ ، یا ترکیبی از این دو کلون مورد تلقیح قرار گرفتند. هر گروه مجموعاً ۳ بار و هر بار به فاصله ۲۱ روز با کلونهای مربوط تلقیح شدند و قبل و بعد از هر تزریق از آنها خونگیری به عمل آمد. ضمناً به یک گروه مجزا از موشها به عنوان شاهد مثبت، سویه استاندارد KOS از ویروس هرپس تیپ یک (HSV-۱) تزریق شد، حال آنکه به دو گروه مجزا نیز که به عنوان شاهد منفی در نظر گرفته شده بودند به ترتیب PBS و پلاسمید فاقد ژن تلقیح شد. بیست و یک روز پس از آخرین تزریق، موشهای مربوط به گروههای ۶ گانه با تزریق ویروس وحشیHSV-۱ مورد چالش قرار گرفتند. ضمناً آزمایش خنثی‌ سازی ۱۰۰ TCID۵۰ ویروس هرپس با رقتهای دو برابر از هر کدام از نمونه خونهای تهیه شده انجام پذیرفت. یافته‌های به دست آمده از این پژوهش بیانگر این است که کلونهای فوق بتنهایی و یا به طور توام توانستند سیستم ایمنی موشها را تحریک و ضمن ایجاد آنتی‌بادی خنثی کننده ویروس حاد در آنها، باعث پیدایش مقاومت در موشها برابر ویروس چالش شوند. تولید آنتی‌بادی پس از سومین تزریق به حداکثر مقدار خود رسید. موشهایی که به آنها ترکیبی از دو کلون تلقیح شده بود دارای عیار بالاتری از آنتی‌بادیهای خنثی کننده ویروس در مقایسه با دو گروهی که فقط یک کلون به آنها تزریق شده بود شدند، در حالی که در گروههای شاهد منفی آنتی‌بادی تولید نشد. در عین حال موشهای واکسینه در مقایسه با موشهای شاهد منفی توانستند مقاومت واضحی علیه ویروس چالش نشان دهند.

آقاي سعید نجف پور بوشهری، خانم شهناز رونشاد، آقاي بهرام ضیغمی، آقاي اسفندیار ستوده مرام،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۸۲ )
چکیده

ورزش درکنار تغذیه وبرنامه های غذائی استاندارد، می تواند تأثیرکاربرد مطلوب دربدن داشته باشد. لذا ما به منظور بررسی الگوی مصرف مواد مغذی درفوتبالیست مردشهرشیراز، ۳۲۳ نفرکه در رده های گروه سنی جوانان(۱۰۲نفر)، امید(۱۱۲نفر) وبزرگسالان(۱۰۹نفر) قرارداشتند به روش نمونه برداری خوشه ای چندمرحله ای بطورتصادفی انتخاب گردیدند وبا استفاده از پرسشنامه یادآمد ۲۴ساعته خوراکی وپرسشنامه بسامدخوراکی میزان مصرف مواد غذائی در۲۴ساعت گذشته ومصرف روزانه وعده های ششگانه غذائی درکنار شاخص های تن سنجی آنان تعیین گردید.درکل جامعه فوتبالیست مورد بررسی، میزان درصد پروتئین دریافتی(۲۴/۱+-۸۳/۱۰ درصد) کمترازحداستاندارد و درصد کربوهیدرات دریافتی(۷۴/۱+-۴۷/۷۲ درصد) بیشتر از میزان استاندارد بود، میانگین کلسیم(۶۲/۶۸۹ میلی گرم)، فسفر (۴۵/۷۳۴ میلی گرم)، آهن(۳۵/۲۲۰ میلی گرم)، ویتامین B۱(۰۸/۲ میلی گرم)، ویتامین B۲(۶۶/۱میلی گرم)، ویتامین C(۳/۱۰۷ میلی گرم) و ویتامین A (۴۲/۹۶۲ میکروگرم واحدتینول) درجامعه فوتبالیست ها بود.میانگین مصرف روزانه انرژی درگروه سنی جوانان ۲۶۶۷ کیلوکالری، امید۲۷۱۳ کیلوکالری، بزرگسال ۲۷۸۶ کیلوکالری و درکل افراد مورد مطالعه ۲۷۲۳ کیلوکالری به دست آمد. در یک فراگردکلی، میزان دریافت پروتئین درجامعه فوتبالیست ها ازوضعیت مطلوبی برخوردار نبوده ومیزان دریافت ریز مغذی ها نیز کمتراز حداستاندارد جهانی می باشد.

خانم حوریه سلیمان جاهی، آقاي محمد حسن روستایی، آقاي محمد جواد رسایی، آقاي انوشیروان کاظم نژاد، خانم زهرا مشکات، آقاي کیوان زندی،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۸۳ )
چکیده

یکی از مهمترین گلیکو پروتئین های سطحی ویروس هرپس سیمپلکس تیپ یک (HSV-۱)، گلیکو پروتئینD (gpD) است که با داشتن ویژگی آنتی ژنیسیتی و ایمیونوژنیسیتی بالا, باعث القاء پاسخ ایمنی در بدن میزبان می شود. با توجه به شباهت زیادی که بین زنجیر نوکلئوتیدهای ژن کد کننده gpD بین این ویروس و ویروس هرپس سیمپلکس تیپ ۲ (HSV-۲) وجود دارد، بنابر این کاندیدای مناسبی برای تولید واکسن ریکامبیننت محسوب می شود. در این پژوهش برای تولید gpD نوترکیب ابتدا با کیولوویروس حاوی ژن کامل gpD در یاخته هایSf۹ (Spodoptera frugiperda) تکثیر داده و ۴-۵ روز پس از انکوباسیون، یاخته های آلوده جمع آوری وتحت عمل سونیکاسیون قرار گرفت. پس از اندازه گیری مقدار پروتئین موجود در شیرابه سلولی، در کنار شیرابه حاصل از یاخته های شاهد SDS-PAGE و آنگاه با محلول کوماسی بلو رنگ آمیزی و الگوی الکتروفورز پروتئین ها تعیین شد. در مرحله بعد با انتقال پروتئین های الکتروفورز شده از روی ژل به کاغذ نیتروسلولز و با استفاده از به ترتیب آنتی بادی پلی کلونال اختصاصی، آنتی بادی ضد ایمنوگلوبولین های انسان نشاندار، و سوبسترای مناسب روش وسترن بلاتینگ انجام و صحت وجود gpD نوترکیب تأیید شد. به منظور بررسی ویژگی ایمن زایی gpD نوترکیب تولیدی اقدام به تزریق داخل عضلانی به یک گروه ۷ تایی از موش های BALB/c سه هفته ای شد. ضمناً همین تعداد موش نیز برای گروه شاهد و گروه ویروس که به ترتیب با PBS و ویروس حاد مورد تلقیح قرار گرفته بودند, مورد استفاده قرار گرفت. جمعاً ۳ تزریق با فواصل ۲۱ روز انجام شد و ۲۱ روز بعد از آخرین تزریق از تمام موش ها خونگیری به عمل آمد. آزمایش خنثی سازی ویروس حاد با استفاده از سرم خون موش های گروههای سه گانه انجام شد و نتایج نشان داد که gpD نوترکیب توانسته بود تا در موش های تزریق شده باعث ایجاد آنتی بادی های خنثی کننده ویروس هرپس سیمپلکس تیپ یک شود.

خانم خدیجه قاسمی، خانم سعیده بیگی، خانم ملیکا شجاعی،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۸۳ )
چکیده

خون ادراری میکروسکوپی بدون علامت در ۵/۰ تا ۲ درصد بچه های سنین مدرسه دیده می شود. کودکانی که خون ادراری میکروسکوپی یا آشکار دارند، اغلب به یک بررسی وسیع نیازمندند. تاکنون پژوهشی که شیوع خون ادراری در اطفال در ایران باشد، صورت نگرفته است. لذا برای بررسی شیوع خون ادراری بدون علامت، ۲۰۴۷ کودک دبستانی شهر بوشهر و جزیره خارگ بصورت تصادفی خوشه ای انتخاب و در ابتدا میزان خون ادراری یا پروتئین یوری بوسیله تست با نوار ادراری مشخص شد. آنهایی که تست مثبت داشتند، دو هفته بعد مجدداً با نوار ادراری و سپس بوسیله آزمایش میکروسکوپی ادرار بررسی شدند. شیوع خون ادراری میکروسکوپی ایزوله در مرحله اول ۹۱/۵ درصد و در مرحله دوم ۱/۲ درصد بود. شیوع خون ادراری میکروسکوپی ایزوله در بوشهر ۵/۱ درصد و در جزیره خارگ ۴/۳ درصد بود. شیوع خون ادراری میکروسکوپی ایزوله بدون علامت در کودکان پسر و دختر دبستانی بوشهر به ترتیب ۷۴/۱ و ۲۷/۱ درصد و در کودکان پسر و دختر دبستانی خارگ ۴۵/۱ و ۶۵/۵ درصد بود. براساس این داده ها، هرچند شیوع خون ادراری میکروسکوپی بدون علامت در شهر بوشهرمشابه نقاط دیگر جهان است ولی این میزان در خارگ بیشتر از مقادیر ذکر شده در مناطق دیگر است که علت این تفاوت، به بررسی های بیشتری نیاز دارد.

آقاي علی اکبر حداد مشهدریزه، آقاي محمدرضا سام، خانم صدیقه صفری، آقاي علیرضا زمردی پور، آقاي سید جواد حسینی، خانم فرزانه صابونی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۳۸۷ )
چکیده

زمینه: قابلیت توالی کوزاک در افزایش بیان ژن های یوکاریوتی مشخص شده است. با توجه به این موضوع می توان از این توانمندی در جهت افزایش بیان پروتئین های نوترکیب استفاده کرد. مواد و روش‌ها: با هدف بالا بردن بیان ژن فاکتور IX انعقادی، سازه ای بیانی مجهز به پروموتر سایتومگالو ویروس انسانی (CMV) که بیان یک مینی ژن فاکتور IX را تحت کنترل داشت، به توالی کوزاک تجهیز شد. پس از تأیید صحت سازه نوترکیب، این سازه به همراه یک سازه بیان کننده فاکتور IX فاقد کوزاک (به عنوان کنترل مثبت) و یک پلاسمید pcDNA۳ (به عنوان کنترل منفی) برای ترانسفکشن سلول های تخمدان هامستر چینی (CHO) در سه آزمایش مستقل مورد استفاده قرار گرفتند. محیط کشت سلول های ترانسفکت شده به منظور آشکارسازی بیان فاکتور IX انسانی پس از ۲ و ۳ روز جمع آوری و مورد آزمون یک مرحله ای انعقاد قرار گرفت. یافته‌ها: نتایج بدست آمده در مقایسه با کنترل منفی بیانگر بیان فاکتور IX فعال توسط دو گروه سلول های ترانسفکت شده با پلاسمید‎های نوترکیب بود. مقایسه ابتدایی میزان بیان دو گروه سلول های ترانسفکت شده با دو سازه نوترکیب، نشانگر افزایش بیان توسط سلول هایی است که حاوی توالی کوزاک هستند. نتیجه گیری: علاوه بر تأیید نقش افزاینده کوزاک بر بیان فاکتور IX، در این طرح با ساخت پلاسمیدهای بیانی ابزار مناسبی برای مطالعه سیستماتیک بیان فاکتور IX انسانی فعال فراهم شد.


آقای افشار بارگاهی، خانم عذرا ربانی چادگانی، آقای زهیر محمدحسن،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۸۸ )
چکیده

زمینه: از آن جا که در طب سنتی از غضروف کوسه ماهی جهت درمان سرطان و به خصوص انواع مرتبط با سیستم ایمنی استفاده می‎شد، این احتمال وجود داشت که موادی در غضروف موجود باشد که قادر به تحریک و تقویت عمومی سلول های ایمنی بدن باشند. لذا در این تحقیق با توجه به پاسخ سلول های کشنده طبیعی (NK) سیستم ایمنی به طیف وسیعی از آنتی ژن ها بدون نیاز به ایمونیزاسیون قبلی، از آن جهت تخلیص پروتئین موثره غضروف کوسه ماهی استفاده گردید. مواد و روش‌ها: اثر تحریک کنندگی پروتئین های جدا شده از غضروف کوسه ماهی بر فعالیت سایتوتوکسیک سلول های NK از منشاء لنفوسیت های خون محیطی انسانی، در شرایط محیط کشت مورد مطالعه قرار گرفت. پروتئین های غضروف کوسه ماهی توسط ستون کروماتوگرافی تعویض یون (DE-۵۲) و روش اولترافیلتراسیون تخلیص گردید. تأثیر تحریک کنندگی فراکشن های به دست آمده بر فعالیت سایتوتوکسیکی سلول های NK فعال شده علیه سلول های لوکمیای میلوئیدی مزمن انسانی (K۵۶۲) به روش آنزیماتیک لاکتات دهیدروژناز (LDH) سنجیده شد. جهت ارزیابی نتایج از آزمون آماری تی استودنت استفاده گردید. یافته‌ها: بر اساس روند الکتروفورز ژل پلی اکریل آمید نمونه های پروتئینی به دست آمده، بیشترین تأثیر سایتوتوکسیک مربوط به نمونه AR۱۰ حاوی پروتئین به وزن مولکولی تقریباً ۱۴کیلودالتون بود. نتیجه گیری: غضروف کوسه ماهی حاوی پروتئینی به وزن مولکولی تقریباً ۱۴کیلودالتون با خواص محرک فعالیت سایتوتوکسیک سلول‎های NK سیستم ایمنی بدن است.


حسن شمیرانی، فاطمه نکویی، مسعود پورمقدس،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۰ )
چکیده

زمینه: تنگی مجدد استنت (In-Stent Restenosis) بعد از مداخلات عروقی محدودیت اصلی موفقیت دراز مدت آن است. با وجود پیشرفت‌های که در طول سال‌های اخیر به‌منظور کاهش تنگی مجدد انجام گرفته است، این مشکل همچنان به-عنوان یک چالش بالینی باقی‌مانده است. هدف از این مطالعه بررسی نقش التهاب در ایجاد تنگی مجدد استنت پس از تعبیه استنت دارویی موفق می‌باشد. مواد و روش‌ها: این مطالعه شامل ۷۸ بیمار ۳۵ سال و بالاتر است که بیش از ۱ سال پس از تعبیه استنت دارویی به‌دلیل علائم ایسکمی تحت آنژیوگرافی کرونر قرار گرفته‌اند. بیماران بر اساس نتایج آنژیوگرافی به دو دسته تقسیم شدند: گروه مبتلا به تنگی مجدد استنت (مورد) و گروه با استنت باز (کنترل). در همه بیماران سطح لیپیدهای خون و پروتئین واکنش‌گرC با حساسیت بالا(hsCRP) هم‌زمان اندازه‌گیری شد. یافته‌ها: افراد گروه مورد و شاهد از نظر سن، جنس، فشارخون بالا، سیگار کشیدن و پروفایل چربی به جز کلسترول با چگالی بالا (-C HDL) مشابه بودند. ۴۰ HDL<میلی‌گرم بر لیتر در گروه مبتلا به تنگی استنت شایع‌تر بود (۷/۶۶ درصد در مقابل۸/۳۰ درصد، ۰۰۲/۰=P). سطح hsCRPدر گروه مورد ۰۶/۲±۹۸/۲ میلی‌گرم بر لیتر و در گروه کنترل ۸/۱±۵/۲ میلی‌گرم برلیتر بود. تفاوت معنی‎داری بین میانگین غلظت hsCRP بین دو گروه نبود (۱۴/۰=P) با این حال سطح میانگینhsCRP در مردان گروه مورد به‌طور قابل توجهی بالاتر از گروه کنترل بود. (۳۵/۳ میلی‌گرم بر لیتر در مقابل ۲۱/۲ میلی‌گرم بر لیتر، ۰۵/۰


عباس قنبری نیاکی، فاطمه حسین پور، رزیتا فتحی، علیرضا صفایی کناری،
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه: هیپوتالاموس مرکز اصلی تنظیم اشتها و تعادل انرژی است. فعالیت بدنی و ورزش قادر است تعادل انرژی را در جهت منفی شدن برهم زند. نسفاتین-۱ ازجمله نوروپپتیدهای تنظیم کننده‌ی اشتها است که توسط هیپوتالاموس تولید شده و نقش مهمی در برقراری تعادل انرژی ایفا می‌کند. هدف تحقیق حاضر بررسی اثر ۸ هفته تمرین استقامتی بر بیان ژن نسفاتین و غلظت آن در هیپوتالاموس موش‌های صحرایی نر بوده است. مواد و روش‌ها: ۱۱ سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (۱۰-۸ هفته،۱۳۰-۱۴۵ گرم) به گروه تمرین و شاهد تقسیم شدند. گروه تمرین با شدت ۲۰ متر در دقیقه، ۶۰ دقیقه، ۵ روز در هفته و در مجموع به‌مدت ۸ هفته روی نوارگردان دویدند. موش‌ها ۷۲ ساعت پس از آخرین جلسه‌ی تمرین کشته شده و بافت هیپوتالاموس جهت تعیین بیان ژن و غلظت نسفاتین-۱ به‌روش‌هایRT-PCR و الایزا (ELISA) جدا گردید. غذا نه آب ۴ ساعت قبل از آزمایش از قفس برداشته شد. داده‌ها با استفاده از تی- غیروابسته تحلیل گردید. یافته‌ها: نتایج نشان می‌دهد که میزان بیان و غلظت نسفاتین-۱، ATP و گلیکوژن هیپوتالاموس در گروه تمرین به‌طور غیر معنی‌داری پایین‌تر از گروه شاهد بود. نتیجه‌گیری: پژوهش حاضر برای نخستین بار نشان داد که تمرین با شدت کم، موجب کاهش بیان نسفاتین-۱ و غلظت آن در هیپوتالاموس گشته که با کاهش غیر معنی‌داری در منابع انرژی همراه گردید. به‌نظر می‌رسد که در شرایط پژوهشی حاضر، احتمالاً تمرین اثری شبه ناشتایی و گرسنگی، بر بیان و غلظت نسفاتین-۱ در هیپوتالاموس داشته است.

معصومه توحیدی، مهسان اسدی، زینب دهقانی، کتایون وحدت، سیدرضا امامی، ایرج نبی پور،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه: اندازه‌گیری سطح سرمی پروتئین واکنش‌گر C به‌روش فوق حساس (hs-CRP)، به‌عنوان عامل التهاب، در شناسایی افراد پر خطر برای بیماری‌های قلبی- عروقی پیشنهاد شده است. هدف این مطالعه بررسی همبستگی این پروتئین با بیماری‌های ایسکمیک قلب در سطح جمعیت ساکن شمال خلیج‌فارس می‌باشد. مواد و روش‌ها: در این مطالعه مقطعی، ۱۶۷۵ (۸/۴۹ درصد مرد و ۲/۵۰ درصد زن) نفر از جمعیت بالای ۲۵ سال ساکن شهرهای شمال خلیج‌فارس به‌روش خوشه‌ای تصادفی انتخاب شدند. عوامل خطرساز قلبی - عروقی در این افراد بر اساس پرسشنامه استاندارد مونیکای سازمان جهانی بهداشت (WHO) مورد بررسی قرار گرفتند. از شاخص‌های دانشگاه مینوسوتا (Minnesuta Code Criteria) در نوار قلب در حالت استراحت، جهت شناسایی بیماری‌های ایسکمیک نوار قلب (Ischemic EKG) استفاده شد. از روش الیزا نیز برای اندازه‎گیری hs-CRP استفاده گردید. یافته‌ها: در مجموع ۳/۳۳ درصد از افراد شرکت‌کننده در این مطالعه دارای hs-CRP بالاتر از ۳ میلی‌گرم در لیتر بودند. میانگین هندسی hs-CRP گروه با بیماری‌های ایسکمیک قلب (۷۵/۳±۹۶/۲ میلی‌گرم در لیتر) در مقایسه با افراد طبیعی (۸۴/۳±۸۴/۱ میلی‌گرم در لیتر) تفاوت معنی‌داری را داشت (۰۰۱/۰>P). در آنالیز رگرسیون لوجستیک نیز، hs-CRP بالاتر از ۳ میلی‌گرم در لیتر با بیماری‌های ایسکمیک قلب (بعد از کنترل عوامل خطرساز قلبی- عروقی) همبستگی چشمگیری را از خود نشان داد. (۶۷/۱=OR) با محدوده‌ی اطمینان ۹۵ درصد: ۳۰/۲-۲۱/۱، ۰۰۲/۰=P) نتیجه‌گیری: در جمعیت بالای ۲۵ سال ساکن خلیج‌فارس hs-CRP به‌صورت مستقل با بیماری‌های ایسکمیک قلب همراهی داشته و بدین‎سان، اندازه‌گیری آن در کسانی که دارای خطر میانه برای بیماری‌های قلبی عروقی هستند، توصیه می‌شود.


فرزانه یوسفی، سعید نجف‌پور بوشهری، کامران میرزایی، زهرا سنجیده، زهرا امیری، بهنوش بنه گزی، سید محمد خوشکار، ایرج نبی پور،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه: مصرف متناسب میگو در افراد بدون اختلالات چربی خون، بر روی پروفایل لیپوپروتئین‌های سرمی آن‌ها اثری ندارد. از این رو، میگو به‌عنوان غذای سالم در دستورالعمل‌های غذایی قلب سالم پیشنهاد شده است. اما تاکنون اثر مصرف میگوی پرورشی بر روی پروفایل لیپوپروتئین‌های افراد طبیعی مورد پژوهش قرار نگرفته است. مواد و روش‌ها: در یک مطالعه‌ی نیمه تجربی، از ۲۵ کارگر سالم یک شرکت پرورش میگو در استان بوشهر که یک برنامه غذایی منظم فاقد مصرف مواد غذایی دریایی داشتند، خون‌گیری به‌عمل آمد. در زمان برداشت میگوی پرورشی، برنامه‌ی غذایی آن‌ها تغییر کرده به‎صورتی که سه بار در هفته میگوی پرورشی وانامی به‌میزان ۳۰۰ گرم در روز مصرف می‌کردند. پس از ۶ هفته، دوباره این افراد از لحاظ پروفایل لیپیدی تحت بررسی قرار گرفتند. یافته‌ها: در ۶ هفته پس از مصرف میگوی پرورشی وانامی، در سطح تری‌گلیسرید و HDL کلسترول خون تغییر مشاهده نشد (۰۵/۰P>) ولی سطح کلسترول تام، LDL کلسترول، نسبت کلسترول تام به HDL کلسترول و نسبت LDL کلسترول به HDL کلسترول افزایش یافت (۰۰۰۱/۰P<). نتیجه‌گیری: مصرف میگوی پرورشی وانامی می‌تواند سطوح کلسترول تام و LDL کلسترول را در افراد سالم را افزایش دهد. از این رو، با تمام سودمندی‌هایی که مصرف میگو در یک برنامه‌ی غذایی قلب سالم دارد، مصرف میگوی پرورشی برای افراد با اختلالات چربی و بیماری‎های قلبی عروقی فعلاً توصیه نمی‌شود.


احمد آزاد،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه: براساس پیشنهاد سازمان جهانی بهداشت (WHO)، ۳۰ دقیقه فعالیت بدنی هوازی روزانه در پنج روز هفته دارای آثار سلامتی بخش برای بزرگسالان و میانسالان است. در حالی‌که تاکنون در ایران، آثار ضدالتهابی این برنامه مورد مطالعه قرار نگرفته است. هدف از این تحقیق بررسی اثر ۱۶ هفته فعالیت بدنی پیشنهادی WHO بر پروتئین واکنشی- C و اینترلوکین-۶ در مردان میانسال است. مواد و روش‌ها: ۳۰ مرد میانسال با پروتئین واکنشی- C و اینترلوکین-۶ ناشتای بالاتر از حد توصیه شده در این تحقیق شرکت کردند. این آزمودنی‌ها به‌صورت تصادفی به سه گروه کنترل (۱۰=n)، گروه یک جلسه تمرین در روز (۱۰=n،۱۶ هفته، هر هفته پنج روز، روزانه ۳۰ دقیقه دویدن در روی تردمیل) و گروه دو جلسه تمرین در روز (۱۰ =n،۱۶ هفته، هر هفته پنج روز، روزانه دو جلسه ۱۵ دقیقه‌ای دویدن در روی تردمیل) تقسیم شدند. پروتئین واکنشی- C (ناشتا)، اینترکوکین-۶ (ناشتا)، شاخص توده بدن و حداکثر اکسیژن مصرفی پیش از آزمون و پس از آزمون اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از آزمون t زوجی و یک نمونه‌ای و آزمون تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته‌ها: در مقایسه با گروه کنترل، هر دو روش تمرینی موجب کاهش معنی‌دار (۰۵/۰P<) پروتئین واکنشی-C، اینترلوکین-۶ و شاخص توده بدن شد و حداکثر اکسیژن مصرفی را به‌طور معنی‌دار (۰۵/۰P<) افزایش داد. نتیجه‌گیری: ۱۶ هفته برنامه فعالیت بدنی پیشنهادی WHO، چه به‌صورت یک جلسه تمرین در روز و چه به‌صورت دو جلسه تمرین در روز، موجب کاهش پروتئین واکنش‌گر-C و اینترلوکین-۶ در مردان میانسال می‌شود.


امیر قاسمی، محمدحسین سالاری، امیر حسن زرنانی، محمود جدی‌تهرانی،
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه: امروزه به‌دلیل مشکلاتی که سوش واکسن بروسلا ملی تنسیس ایجاد می‌کند، توسعه واکسن ساب یونیتی با استفاده از پروتئین‌های نوترکیب مد نظر است. علی‌رغم به‌دست آمدن پروتئین‌های نوترکیب با بیش‌تر از ۹۵ درصد خلوص، این پروتئین‌ها هنوز حاوی میزان زیاد و مشخصی از اندوتوکسین هستند. اندوتوکسین‌ها، لیپوپلی‌ساکاریدهایی همراه با غشاء بیرونی باکتری‌های گرم منفی هستند. سمیت ذاتی این لیپوپلی ساکاریدها دارای یک اثری شاخص بر روی رخدادهای بیوشیمیایی بعضی از سلول‌ها از جمله سلول‌های ایمنی هستند و می‎توانند در آزمایش‌های انجام شده در شرایط آزمایشگاه تداخل ایجاد کنند. مواد و روش‌ها: پلاسمیدهای بیانی حاوی دوژن dnakوomp۳۱ به‌درون باکتری (DE۳)E.coli Bl۲۱ ترانسفورم شد. بعد پس از انتخاب کلونی مناسب با استفاده از روش وسترن بلات محلولیت و عدم محلولیت هر کدام معین شد. سپس بعد از بیان در ۲۰ درجه به‌مدت ۲۲ ساعت با استفاده از روش Ni-NTA آگاروز و روش تخلیص با استفاده از اوره، پروتئین‌های نوترکیب تخلیص گردید. در هنگام شستشو Ni-NTA agarose هم از روش همراه با دترجنت Triton X-۱۱۴ و هم بدون آن (استاندارد) استفاده شد. یافته‌ها: در این مطالعه میزان ۲۰ و ۸ میلی‌گرم از پروتئین‌های نوترکیب DnaK و Omp۳۱ به‌ترتیب با استفاده از روش استاندارد به‌دست آمد در حالی‌که در روشی که دترجنت استفاده شده بود، این میزان ۲۰ درصد افت داشت. اما در عوض میزان اندوتوکسین در محصول نهایی به‌میزان بسیار زیادی جدا شده بود و به کمتر از EU ۰۵/۰ میلی‌گرم در لیتر رسید. نتیجه‌گیری: روش به‌کار رفته در این مطالعه می‌تواند به‌عنوان روشی مناسب به‌منظور بیان، تخلیص و جدا سازی از محصول پروتئین نوترکیب نهایی برای تمام پروتئین‌های با خصوصیات فیزیولوژیکی مشابه به‌کار رود.


افشار جعفری، علی ضرغامی خامنه، ابراهیم اختری شجاعی،
دوره ۱۷، شماره ۵ - ( ۸-۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه: با توجه به نتایج متناقض مرتبط با اثرات مقادیر کافئین بر پاسخ التهابی ناشی از ورزش، پژوهش کنونی به‌منظور تعیین تأثیر مصرف مقادیر مختلف کافئین بر پاسخ التهابی حاد مردان والیبالیست متعاقب انجام یک جلسه تمرین مقاومتی وامانده‌ساز انجام شد. مواد و روش‌ها: ۳۰ مرد والیبالیست نخبه (سن ۲۵-۲۰ سال و چربی بدن ۱۵-۱۰ درصد) در قالب طرحی نیمه‌تجربی و دوسویه کور به‌طور تصادفی در سه گروه همگن مکمل (کافئین: ۶ و ۹ میلی‌گرم/کیلوگرم وزن بدن) و شبه‌دارو (دکستروز: ۶ میلی‌گرم/کیلوگرم وزن بدن) جایگزین شدند. همه‌ی آزمودنی‌ها پس از مکمل‌دهی در یک جلسه تمرین وامانده‌ساز مقاومتی باوزنه (با ۸۰ درصد یک تکرار بیشینه) شرکت نمودند. تغییرات شاخص‌های التهابی (عامل نکروز توموری آلفا و پروتئین واکنشگر-C سرمی) طی سه مرحله (حالت پایه، ۴۵ دقیقه بعد از مصرف مکمل‌ و ۲۴ ساعت پس از برنامه‌ی تمرینی) اندازه‌گیری شد. داده‌های نرمال با آزمون‌ تحلیل واریانس مکرر در سطح معنی‌داری پنج درصد بررسی شد. یافته‌ها: عامل نکروز توموری آلفا و پروتئین واکنشگر-C سرمی ۴۵ دقیقه پس از مصرف مقادیر مختلف کافئین (۶ و ۹ میلی‌گرم/کیلوگرم وزن بدن) و ۲۴ ساعت بعد از یک جلسه تمرین مقاومتی به‌طور‌ معنی‌دار افزایش یافت (۰۵/۰P<). با این حال، پاسخ ۲۴ ساعته‌ی عامل نکروز توموری آلفا و پروتئین واکنشگر-C سرمی گروه‌های دریافت‌کننده‌ی کافئین متعاقب یک جلسه تمرین مقاومتی به‌طور‌ معنی‌دار کمتر از گروه شبه‌دارو بود (۰۵/۰P<). نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج می‌توان نتیجه گرفت که مصرف حاد مقادیر ۶ و ۹ میلی‌گرم کافئین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به‌طور مشابه می‌تواند موجب کاهش پاسخ التهابی مردان والیبالیست متعاقب انجام یک جلسه تمرین مقاومتی ‌شود.


الهه سادات سیدحسینی، مهدی زین الدینی، جلیل فلاح، علی رضا سعیدی نیا،
دوره ۱۷، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه: اینتئین (INT) بخش‌های درونی پروتئین است که می‌تواند در طی فرایند پیرایش پروتئین، خود را از پروتئین نابالغ جداکند. این توالی برای جدا شدن، احتیاج به آنزیم یا کوفاکتور خاصی ندارد. از این توالی پروتئینی و ویژگی برش خود به خودی آن، در اثر اعمال تغییر دما، pH و یا القای تیولی در جهت تخلیص پروتئین استفاده می‌شود. مزیت این روش نسبت به بقیه روش‌های تخلیص پروتئین، عدم احتیاج به آنزیم‌های پروتئازی و مراحل حذف پروتئاز می‌باشد که این روش را از لحاظ اقتصادی حائز اهمیت می‌کند. در تحقیق حاضر فوتوپروتئین اکورین به‌صورت ملکولی با INT هیبرید شده و میزان بیان آن مورد ارزیابی قرار گرفته است.

مواد و روش‌ها: در این تحقیق ژن رمز کننده اکورین که در مطالعات قبلی درون وکتور pET۲۱a کلون شده بود با استفاده از پرایمرها و آنزیم‌های محدودگر اختصاصی درون وکتور pTYB۲۱، که حاوی دنباله INT است، کلون گردید. سپس وکتور pTY-aequorin حاصله به باکتری E.coli سویه بیانی ER۲۵۶۶ انتقال داده شد و با تکنیک‌های الکتروفورز (Electerophoresis)، وسترن بلات (Western Blot) و تعیین ترادف (Sequencing)، صحت کلون‌ها بررسی گردید.

یافته‌ها: ژن به رمز درآورنده فوتوپروتئین اکورین بین جایگاه های آنزیمی SapI و PstI درون وکتور pTYB۲۱ به‌صورت صحیح کلون گردید و بیان پروتئین هیبریدی اکورین- اینتئین با استفاده از روش‌های مرسوم تأیید گردید.

نتیجه‌گیری: ساخت سازه ژنی فوتوپروتئین اکورین، در حالت هیبریدی و متصل به INT با استفاده از روش‌های ملکولی تأیید شد. همچنین میزان بیان اکورین در حالت متصل شده با INT، درصد بیان بیش از ۲۵ درصد مجموعه پروتئین‌های سلولی را نشان می‌دهد.


صمد اکبرزاده، افشار بارگاهی، علیرضا رهبر، عادل دانشی، سعید نجف پور بوشهری، خلیل پورخلیلی، سیدمجتبی جعفری، نجمه حاجیان، بهروز نعیمی، پرویز فرزادی نیا،
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه: با توجه به شیوع روزافزون بیماری دیابت تا جایی که حدود ۶ درصد جمعیت بالغ دنیا را به خود درگیر کرده است و اهمیت پیشگیری و کنترل این بیماری، نیاز به شیرین کننده‌های کم کالری و البته طبیعی بیش از پیش احساس می‌شود. مطالعات اخیر نشان داده‌اند که هورمون‌هایی نظیر واسپین و پروتئین شبه آنژیوپویتین نوع ۳ (Angiopoietin-like Protein۳, ANGPTL) با دیابت در ارتباط می‌باشند. هدف این مطالعه بررسی تأثیر گیاه استویا (Stevia rebaudiana) که به‌عنوان گیاهی که قند حاصل از آن به‌عنوان قند کم کالری معرفی شده است، بر میزان سرمی هورمون‌های واسپین و پروتئین شبه آنژیوپویتین -۳ در موش‌های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوسین می‌باشد. مواد و روش‌ها: این مطالعه از نوع مورد شاهد می‌باشد که بر روی ۴۰ سر موش نر ویستار در محدوده وزنی ۲۵۰-۱۸۰ گرم انجام گردید. موش‌ها به ۵ گروه ۸ تایی تحت عنوان گروه‌های اول، دوم، سوم، چهارم و پنجم تقسیم شدند. به گروهای دوم تا پنجم داروی استرپتوزوسین با دوز ۶۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن به‌صورت درون وریدی تزریق گردید. بعد از ۵ روز رت‌هایی که گلوکز آن‌ها بالای ۳۰۰ میلی‌گرم بر دسی‌لیتر بود به‌عنوان دیابتی در نظر گرفته شدند. گروه اول به‌عنوان کنترل بکر، گروه دوم به‌عنوان کنترل دیابتی و گروه‌های سوم تا پنجم تحت گروه‌های تیمار به‌ترتیب مقادیر ۲۵۰، ۵۰۰ و ۷۵۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن عصاره به‌صورت گاواژ به‌مدت سی روز دریافت داشتند. از همه گروه‌ها در روز سی‌ام خونگیری به‌عمل آمد و نمونه‌های سرمی حاصل از خونگیری جهت اندازه‌گیری پارامترهای مختلف شامل واسپین، پروتئین شبه آنژیوپویتین - ۳ ، تری گلیسیرید، کلسترول، HDL، گلوکز، انسولین و آنزیم آلکالین فسفاتاز استفاده گردید. جهت مطالعه بافتی بیوپسی از پانکراس و کبد صورت گرفت. نتایج حاصل از گروه‌های تیمار و کنترل توسط نرم‌افزار SPSS ویرایش ۱۷ مورد ارزیابی قرار می‌گیرد و (۰۵/۰>P) به‌عنوان معنی‌دار تلقی می‌شود. یافته‌ها: میانگین سطح سرمی آنزیم الکالین فسفاتاز، شاخص مقاومت انسولینی، میزان گلوکز و تری‌گلیسیرید سرم در گروه‌های دریافت کننده عصاره به‌مقدار ۲۵۰ و ۵۰۰ میلی‌گرم بر کیلوگرم وزن بدن کاهش معناداری در مقایسه با گروه کنترل دیابتی داشت (۰۵/۰>P). اما میزان انسولین، شاخص عملکرد سلول‌های بتا، واسپین، پروتئین شبه آنژیوپویتین -۳ و وزن موش‌ها در تمام گروه‌های تیمار تفاوت معنی‌داری با گروه کنترل دیابتی نداشت. متعاقب دوزهای مختلف عصاره گیاه استویا تغییر خاصی در بافت پانکراس و کبد حاصل نشد. نتیجه‌گیری: مصرف خوراکی عصاره استویا از طریق کاهش میزان سرمی گلوکز، مقاومت انسولینی و تری‌گلیسیرید قادر است در کاهش قند و چربی خون مؤثر باشد و از جنبه دیگر با کاهش مقادیر آنزیم الکالین فسفاتاز می‌تواند اثر محافظتی بر بافت کبد داشته باشد. نکته حائز اهمیت این است که جوانب احتیاط در دوز مصرفی این گیاه بایستی مد نظر قرار بگیرد.


حمید کلالیان مقدم، توراندوخت بلوچ‌نژاد مجرد، مهرداد روغنی، مهدی خاکساری، پیراسته نوروزی، ملیحه آهویی، مژگان فضلی،
دوره ۱۸، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه: دیابت، خطر ابتلای سیستم اعصاب مرکزی (CNS) به اختلالاتی مانند سکته مغزی، تشنج، زوال عقل و اختلال شناختی را افزایش می‌دهد. بربرین، آلکالوئیدی طبیعی با ساختار ایزوکینولین است که اثر بخشی آن بر اختلالات نورودژنراتیو در مطالعات اخیر گزارش شده است. همچنین ثابت شده است، آستروسیت‌ها برای عملکرد طبیعی CNS حیاتی می‌باشند و تغییر در عملکرد آن‌ها متعاقب دیابت در ایجاد اختلالات شناختی ناشی از دیابت نقش دارد. اغلب اختلالات متابولیکی و اکسیداتیو منجر به تغییرات سریع در سلول‌های گلیال می‌شود و شاخص این تغییر افزایش تولید پروتئین اسیدی رشته‌ای گلیالی (GFAP=glial fibrillary acidic protein) به‌عنوان یک نشانگر آستروسیتی می‌باشد. لذا این مطالعه به منظور بررسی اثر بربرین در تنظیم آستروسیت‌های GFAP+ ناحیه هیپوکمپ موش‌های صحرایی دیابتی طراحی گردید. مواد و روش‌ها: گروه‌های تجربی در این مطالعه شامل کنترل، کنترل تیمار شده با بربرین (۱۰۰ میلی‌گرم/کیلوگرم وزن بدن روزانه، به مدت ۸ هفته)، دیابتی و دیابتی تیمار شده با بربرین (۱۰۰ و ۵۰ میلی‌گرم/کیلوگرم وزن بدن روزانه، به مدت ۸ هفته) بودند. اثر بربرین بر واکنش گلیال هیپوکامپ موش‌های دیابتی با آزمون ایمونوهیستوشیمی GFAP ارزیابی گردید در پایان نتایج با نرم‌افزار آماری ۵ Prism و آزمون‌های One Way ANOVA و Tukey تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: هشت هفته پس از القای دیابت، افزایش معنی‌دار آستروسیت‌های GFAP+ در ناحیه هیپوکمپ موش‌های دیابتی، نسبت به گروه کنترل مشاهده شد. همچنین تجویز طولانی مدت با بربرین (۱۰۰، ۵۰ میلی‌گرم/کیلوگرم وزن بدن روزانه به‌مدت ۸ هفته) سبب مهار افزایش آستروسیت‌های GFAP+ در مغز موش‌های دیابتی گردید. نتیجه‌گیری: پژوهش حاضر نشان می‌دهد که درمان با بربرین به‌طور معنی‌داری منجر به کاهش آستروسیت‌های GFAP+ در هیپوکامپ موش‌های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین گردید.


فاطمه احمدی، رضا حسن ساجدی، مهدی زین‌الدینی،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه: امروزه استفاده از فتوپروتئین‌ها به واسطه سیگنال کم پس زمینه‌ای جایگاهی ویژه یافته است. از بین فتوپروتئین‌های رایج اکثر مطالعات روی فتوپروتئین اکورین متمرکز شده است. اما به دلیل پایین بودن شدت سیگنال و نیز بالا بودن سرعت خاموشی آن در سنجش‌های HTS (High-Throughput Screening) چندان کارآمد نمی‌باشد. در این راستا محققین در سال ۲۰۰۴ سه فتوپروتئین ارتقاء یافته به منظور تشخیص مقادیر ناچیز کلسیم به نام‌های Photina، i-Photina و c-Photina تولید کردند. این فتوپروتئین‌ها به واسطه سیگنال‌دهی قوی و نیز بادوام‌تر خود نسبت به موارد مشابه، دریچه‌ی نوینی را به روی کاربرد بیولومینسانس در سنجش‌های HTS گشوده‌اند و در حال حاضر فرم تجاری این سه فتوپروتئین توسط شرکت‌هایی از جمله Axxam و PerkinElmer عرضه می‌گردد. در این تحقیق فتوپروتئین i-Photina به‌دلیل شدت سیگنال بالاتر و همچنین پایداری نسبتاً مناسب آن نسبت به دو فتوپروتئین دیگر جهت مطالعه انتخاب شد. مواد و روش‌ها: ابتدا ترجیح کدونی ژن i-Photina بر اساس سلول‌های پستانداران و E. coli تنظیم گردید. سپس توالی مربوطه سنتز و در باکتری E. coli بیان شد. در مرحله بعد مقایسه‌ای بین خصوصیات بیولومینسانسی i-Photina و اکورین صورت گرفت. یافته‌ها: نتایج به‎دست آمده نشانگر حدود ۱۴ برابری شدت سیگنال i-Photina نسب به اکورین می‌باشد. همچنین حساسیت به Ca۲+ در i-Photina کمی کم‌تر از اکورین به‌دست آمد. سایر خصوصیات همچون پایداری پروتئین، طیف نشری و سرعت خاموشی در دو فتوپروتئین تفاوت قابل توجهی نشان ندادند. نتیجه‌گیری: فتوپروتئین i-Photina علاوه‌بر اینکه جایگزینی مناسب برای اکورین در سنجش‌های HTS می‌باشد، می‌تواند به‌عنوان کاندیدی بالقوه برای ایجاد جهش‌های ژنتیکی به منظور بهبود خصوصیات بیولومینسانسی نیز مطرح گردد.


صبا حسینی، حسین ذوالقرنین، افشار بارگاهی، هدی خالدی، نگین سلامات، بیتا ارچنگی،
دوره ۲۰، شماره ۵ - ( ۸-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه: دو کفه‌ای‌های ماسل، پروتئینهای چسبناکی تولید نموده که امکان اتصال موجود به سطوح در محیطهای آبی را فراهم میکنند. خواص ویژه نظیر چسبندگی، مقاومت و سازگاری زیستی، کاربرد این پروتئینها را در مهندسی پزشکی و دندان‌پزشکی و ساخت چسبهای بیولوژیک مطرح نموده است.
مواد و روش‌ها: با توجه به شاخصهای مورفولوژیکی و توالی ژن COI دوکفه‌ای ماسل (Modiolus sp. PG) از منشاء خلیج‌‌‌فارس نمونهگیری شد. به منظور تأئید حضور غدههای پلیفنلی مولد مواد پروتئین چسبنده، از بافت پای صدف مقاطع بافتی تهیه شد. سپس پروتئین fp-۲ توسط روش‌های کروماتوگرافی تعویض یون با گرادیان نمک و pH و همچنین کروماتوگرافی ژل فیلتراسیون خالص‌سازی گردید. جهت اثبات وجود پروتئین‌ها در هر فراکشن از تست Arnow و رنگآمیزی اختصاصی NBT استفاده گردید. جهت تشخیص خلوص پروتئین در هر مرحله از تخلیص از الکتروفورز SDS-PAGE استفاده شد. پیکهای کروماتوگرام دارای پاسخ مثبت نسبت به NBT پس از تغلیظ و الکتروفورز (به روش اسید- اوره) آنگاه به کاغذ نیتروسلولز بلات و توسط رنگ‌آمیزی NBT تأیید گردید.
یافته‌ها: مشخصات گونهشناسی و ریختشناسی صدف بررسی و با کلیدهای شناسایی FAO و کتاب نرمتنان سواحل خلیجفارس ایران تطبیق گردید. نمونه مورد مطالعه متعلق به خانواده Mytilidae و از جنس Modiolus بود. توالی نوکلئوتیدی و پروتئینی حاصل به ترتیب با شمارههای AB۹۷۲۴۱۲,۱ و BAP۱۶۴۳۷,۱ در بانک اطلاعاتی NCBI ثبت گردید. همچنین وزن مولکولی پروتئین fp-۲ تقریباً معادل ۴۵ کیلو دالتون بود.
نتیجه‌گیری: این تحقیق منجر به شناسایی مورفولوژیکی و ژنتیکی صدف دوکفهای خلیج فارس (Modiolus sp. PG ) و تخلیص پروتئین چسبنده fp-۲ گردید. 
سمانه محمددوست، زیور صالحی، حمید سعیدی ساعدی،
دوره ۲۰، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه: سلنوپروتئین P (Sepp۱) سلنوپروتئین عمده پلاسما بوده و بیش از ۵۰ درصد سلنیوم پلاسما را در بر می‌گیرد. اثرات مستقیم و غیرمستقیم Sepp۱ روی دفاع آنتی‌اکسیدانی می‌تواند مسئول نقش آن در ریسک سرطان باشد. یکی از پلی‌مورفیسم‌های رایج ژن SEPP۱، پلی‌مورفیسم تک نوکلئوتیدی (rs۳۸۷۷۸۹۹)Ala۲۳۴Thr  است که در ناحیه کدکننده ژن واقع می‌باشد. در این مطالعه، ارتباط پلی‌مورفیسم Ala۲۳۴Thr ژن SEPP۱ با سرطان پستان بررسی شد.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه مورد - شاهدی، ۱۶۲ بیمار مبتلا به سرطان پستان و ۲۲۷ فرد سالم با یکدیگر مقایسه شدند. DNA ژنومی از لوکوسیت‌های خون محیطی استخراج شد. تعیین ژنوتیپ DNA در پلی‌مورفیسم SEPP۱ Ala۲۳۴Thr توسط تکنیک واکنش زنجیره‌ای پلیمراز پلی‌مورفیسم طول قطعات محدودشونده (PCR- RFLP) با استفاده از آنزیم MwoI انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار MedCalc و آنالیز مربع کای (۲χ) صورت گرفت.
یافته‌ها: از نظر فراوانی ژنوتیپی بین بیماران و افراد شاهد اختلاف معنی‌‌دار مشاهده شد. افراد هموزیگوت‏ AA نسبت به سایرین در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به سرطان پستان قرار داشتند (۰۰۱/۰=P، ۸۴/۵-۷۹/۱ CI، ۹۵ درصد، ۲۳/۳=OR).
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، پلی‌مورفیسم Ala۲۳۴Thr ژن SEPP۱، ممکن است با استعداد ابتلا به سرطان پستان در جمعیت زنان شمال ایران مرتبط باشد. اگرچه جهت تأیید این نتایج، لازم است مطالعاتی در جمعیت‌های بزرگ‌تر صورت گیرد.
سید داود حسینی، احسان‌الله غزنوی‌راد، علی‌اصغر فرازی،
دوره ۲۳، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه: با توجه به شیوع بروسلوز در ایران اهمیت تشخیص به‌موقع و سریع آن انتخاب روش آزمایشگاهی اختصاصی و دقیق را ضروری می‌نماید. هدف از این تحقیق، ساخت کیت الایزا غیرمستقیم و بررسی دقت آن جهت تشخیص بروسلوز انسانی بوده تا بتواند به عنوان جایگزینی مناسب برای روش‌های رایج مانند رایت و ۲ME و کیت‌های وارداتی به کار رود.
مواد و روش‌ها: در این تحقیق از پروتئین نوترکیب تولید شده از ژن bp۲۶ (omp۲۸) بروسلا ملیتنسیس به‌عنوان آنتی‌ژن جهت کوت کردن میکروپلیت‌ها استفاده شد. تعداد ۱۲۴ نمونه سرم شامل ۶۲ سرم افراد سالم و ۶۲ نمونه سرم بیماران مبتلا به تب مالت وارد مطالعه شدند. نتایج به‌دست آمده با استفاده از نرم‌افزار SPSS ویرایش ۱۸ تحلیل گردید.
یافته‌ها: میانگین سنی در گروه بیماران ۵/۱۳±۸/۳۹ سال و در گروه افراد سالم ۷/۱۲±۱/۳۶ سال بود همچنین ۱/۶۶ درصد افراد بیمار مذکر و ۹/۶۲ درصد آن‌ها ساکن روستا بودند و این میزان در گروه افراد سالم به‌ترتیب ۷۱ درصد و ۲/۴۵ درصد بود. میزان حساسیت کیت الایزا به‌کار رفته در این مطالعه ۹۲ درصد و میزان ویژگی این کیت ۸۷ درصد و ارزش اخباری مثبت آن ۸۸ درصد و ارزش اخباری منفی آن ۹۲ درصد و میزان دقت تست ۹۰ درصد تعیین گردید.
نتیجه‌گیری: کیت تشخیصی الایزای تهیه شده با اکثر سرم‌های مثبت انسانی واکنش دارد با اینحال این کیت نیاز به ارزیابی بیشتر در تعداد زیادتری از نمونه‌های بالینی از مناطق مختلف و با اشکال مختلف بالینی بیماری بروسلوز انسانی دارد.


صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله طب جنوب می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Iranian South Medical Journal

Designed & Developed by: Yektaweb