سعید کشمیری، صفورا پردل، علیرضا رئیسی، ایرج نبیپور، حسین دارابی، سعیده جمالی، سینا دوبرادران، غلامرضا حیدری، افشین استوار، بهمن رماوندی، رحیم طهماسبی، مریم مرزبان، عبدالمحمد خواجهئیان، علیمحمد صنعتی، شکراله فرخی،
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( دوماهنامه طب جنوب ۱۳۹۷ )
چکیده
صنایع گاز و پتروشیمی مستقر در عسلویه علیرغم رونق اقتصادی برای کشور، اثرات بهداشتی و زیست محیطی برای مردم منطقه ایجاد نموده است. هدف این مطالعه، جمعبندی و مرور مطالعاتی است که تاکنون در خصوص اثرات صنایع مذکور در منطقه صورت گرفته است. مطالعات نشان داد که صنایع گاز و پتروشیمی در منطقه عسلویه انواع مختلفی از آلایندهها شامل ذرات معلق (PM۱۰، PM ۲,۵)، فلزات سنگین و آلایندههای خطرناک در هوا مانند هیدروکربنهای آروماتیک چند حلقهای، بنزن، هگزان، تولوئن، گزیلن و پروپیلن، نیکل، سرب و کادمیوم را به محیط انتشار میدهند که اثرات سوء جبرانناپذیری بر سلامت انسان و اکوسیستم دارند. حضور آلایندههای خطرناکی نظیر فلزات سنگین و هیدروکربنهای آروماتیک چند حلقهای در رسوبات ساحلی منطقه پارس جنوبی در مطالعات متعددی ردیابی شده است. همچنین مطالعات انجام شده بر روی آبزیان دریایی نظیر صدفها حاکی از غلظتهای بسیار بالا و سمی فلزات سنگین کادمیوم، سرب، آرسینیک، استرنسیوم، قلع، نقره، آنتیموان، و مولیبیدن بوده است. بررسیهای متعدد دیگری ثابت کردهاند سطح بسیار بالای غلظت فلزات سنگین در درختان منطقه عسلویه در مقایسه با مناطق غیرآلوده وجود دارد. جالبتر اینکه مطالعات گزارش کردهاند بهعلت تغییرات پروفایل پروتئینی و ساختار زیست شناختی گرده درختان ناشی از آلودگیهای صنعت گاز و پتروشیمی در منطقه عسلویه، حساسیت زایی گرده درختان در مقایسه با مناطق غیرآلوده به شدت افزایش یافته است. بهعلاوه مطالعات انجام شده بر روی ساکنین منطقه عسلویه نشان داد سطح ادراری فلزات سنگین آرسینیک، وانادیوم، منگنز و نیکل افزایش قابل ملاحظهای دارد. همچنین شیوع بیماریهای آسم، آلرژی بینی و اگزما نیز در منطقه عسلویه نسبت به سایر شهرهای ایران شیوع بالاتری دارد. بطور کلی، این مطالعه تأکید میکند که پایشهای سازمانهای متولی سلامت مردم و محیط زیست جهت حفظ و ارتقاء کیفیت زندگی و کاهش بار بیماریها و همچنین تهیه راهکاری مدون برای پیشگیری از آلودگی تشدید گردد.
افشین شیرکانی، عباس هادیپور، افشین استوار، علی موحد، صفورا پردل، مرجان زمانی، میلاد شمشیرکار، فاطمه عمرانی، شکراله فرخی،
دوره ۲۳، شماره ۴ - ( دوماهنامه طب جنوب ۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه: بیماری کهیر مزمن یک بیماری آلرژی پوستی است که با ضایعات قرمزرنگ خارشدار بهمدت ۶ هفته مشخص میشود. هدف از این مطالعه، ارزیابی اثربخشی درمان پلاسماتراپی در بیماران مبتلا به کهیر مزمن خود به خودی بود.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، کیفیت زندگی ۳۰ بیمار مبتلا به کهیر مزمن ایدیوپاتیک (کهیر مزمن خودایمن و خود به خودی) مراجعه کننده به درمانگاه آلرژی با استفاده از پرسشنامههای استاندارد DLQI (Dermatology Life Quality Index) و (Total Severity Score) TSS، قبل و بعد از درمان پلاسماتراپی اتولوگ (APT) مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات DLQI و TSS در بیماران پس از درمان پلاسماتراپی بهطور معنیداری کاهش یافت. میانگین مجموع نمره TSS در بیماران پس از پلاسما درمانی کمتر از قبل از درمان بود این میزان اختلاف از نظر آماری معنادار بوده است (۰/۰۰۱>=p). علاوهبر این، بر اساس معیار TSS پلاسما درمانی برای هر دو گروه کهیر مزمن اتوایمون و خود به خودی اختلاف معناداری از نظر آماری داشته است (۰/۰۰۱p=). همچنین، مجموع نمره DLQI بعد از درمان کمتر از قبل از درمان بود که این میزان اختلاف از نظر آماری معنادار بوده است. (۰/۰۰۱>p=). مجموع نمره DLQI پس از درمان در مردان کمتر از زنان بود که این میزان اختلاف از نظر آماری معنادار بوده است (۰/۰۴p=). علاوهبر این، درمان با پلاسماتراپی اتولوگ برای هر دو گروه کهیر مزمن اتوایمیون (براساس آزمایش مثبت پوست پلاسما اتولوگ) و خود به خودی اختلاف معناداری از نظر آماری داشته است (۰/۰۰۱p=). همچنین یافتهها نشاندهنده بهبود کیفیت زندگی بیماران میباشد. علاوه بر این، مشخص شد که درمان پلاسماتراپی در هر دو جنس بهطور قابل ملاحظهای مؤثر است.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان میدهد که درمان پلاسماتراپی اتولوگ میتواند یک روش مناسب برای درمان بیماران مبتلا به کهیر مزمن ایدیوپاتیک باشد.